در آهو زن از منظری زنانه روایت میشود / متاسفانه صنعت سینما در کشور ما هم مانند بسیاری از کشورها پیرو قواعد مردسالارانه است
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۵۹۱۵۹
«آهو» حکایت انزوای خودخواسته دختری است که آرزوهایش را بر باد رفته میبیند، اما هنوز امیدش را از دست نداده است.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه قربانی رضوان؛ نام فیلم سینمایی «آهو» در لیست اکرانهای پاییزی خودنمایی میکند. در خلاصه این فیلم آمده است: «آهو» حکایت انزوای خودخواسته دختری است که آرزوهایش را بر باد رفته میبیند، اما هنوز امیدش را از دست نداده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خانم آرمان از تجربه حضور در فیلم آهو برایمان بگویید.
فروردین ماه سال ۱۳۹۹، نگارش فیلم نامه «آهو» را بر اساس کتابی به نام "پروانهها در برف میرقصند" نوشته نازنین جودت به همراه آقای هوشنگ گلمکانی آغاز کردم. از همان ابتدا من برای بازی در نقش آهو در نظر گرفته شده بودم. پس از پایان نگارش فیلمنامه مرحله پیش تولید آغاز شد، برای این کار لازم بود که تهیه کنندهای تهیه کار را بر عهده بگیرد. با آقای جواد نوروز بیگی صحبت کردم، قصه را برایشان تعریف کردم. ایشان از قصه خوششان آمد و پذیرفتند که فیلم «آهو» را تهیه کنند. سرانجام آبان ماه سال ۱۳۹۹ فیلمبرداری «آهو» در شمال کشور آغاز شد. در فیلم «آهو» من علاوه بر نگارش فیلمنامه و بازی در نقش اصلی فیلم در جریام تمام مراحل تولید بودم و این تجربه متفاوتی برای من بود.
از ویژگیهای بازی در این فیلم و ویژگیهای فیلم بفرمایید.
آهو؛ دختری روشنفکر مستقل و آوانگارد بود، از نقشهایی که در تاریخ سینمای ایران کمتر نوشته شده است. زنان معمولاً در نوشتههای سینمایی از منظر مردان نگریسته میشوند و این باعث میشود قصههای زنانه از زنانگی دور باشند. آهو، اما از منظر یک زن به یک قصه زنانه نگاه میکند و این شاید تفاوت آهو و سایر فیلمنامههای زن محوری باشد که در سینمای مردان نوشته شده اند.
«آهو» در همان ژانر مورد علاقه من ملودرام عاشقانه شاعران نوشته شده است. فیلم در فضای فیلمهایی مانند «در دنیای تو ساعت چند است»، «ماهیها عاشق میشوند» و «جهان با من برقص است». یک قصه زیبا در بستری پاییزی در شمال کشور که ما را یاد قصههای ماندگار سینمای ایران میاندازد. آهو قصه زنی را روایت میکند که قدرتمند، مستقل و تواناست. زنی که به تنهایی از پس زندگی خودش برمیآید و نیازی به تکیه کردن به یک مرد ندارد. او عشقی در گذشته زندگیش دارد که الان نیست، اما او تنها و بدون حضور او نیز میتواند به زندگیش ادامه دهد. تنهایی و در خود فرو رفتن، روندی از خودشناسی را در کاراکتر اصلی فیلم رقم میزند انگار که تنها ماندن و رفتن عشقش عاملی برای به خود آمدن او شده است.
کار با کارگردان این اثر را چطور دیدید؟ شما و آقای گلمکانی هر دو سابقهای در عرصه روزنامه نگاری دارید؛ چه شد که سراغ فیلمنامه نویسی و دنیای سینما رفتید؟
پیش از فیلم «آهو» من در فیلمهای کوتاه و تئاتر و سریال تلویزیونی هم در قامت بازیگر حضور داشتم از طرفی مجری بخش تصویری مجله فیلم هم بودم. همچنین کارگردانی سینما را از شهرام مکری و فیلمنامه نویسی را از فرهاد توحیدی آموخته بودم و هنرجوی انجمن سینمای جوان دفتر تهران نیز بودم.
یک روز آقای گلمکانی در دفتر مجله مطرح کردند که تصمیم به ساخت فیلمی بر اساس کتاب مورد علاقهشان دارند. نگارش فیلمنامه به من سپرده شد و به همراه آقای گلمکانی فیلمنامه نوشتن فیلمنامه را آغاز کردم.
«پروانهها در برف میرقصند» قصه مورد علاقه آقای گل مکانی بود که پیش از این ساخت فیلمی بر اساس این کتاب را به دوستان کارگردانشان پیشنهاد داده بودند، اما هر بار به دلیلی این اتفاق نیفتاده بود. تا اینکه خودشان تصمیم به ساخت فیلمی بر اساس این کتاب گرفتند.
آیا برای نگارش متن فیلمنامه از تجربیات روزنامه نگاری خودتان هم استفاده کردید؟
روزنامه نگاری نگرشی به روزنامه نگاران میدهد که در سالهای ادامه زندگیشان همواره همراهشان است. یک نگاه تحلیلگر و نکته سنجانه و همه جانبه. تجربه روزنامه نگاری در تمام زوایای زندگی من و همچنین در فیلمنامه نویسی همراهم بود. روزنامه نگاری باعث میشود شما در محیطهای متفاوتی تجربه زیست داشته باشید و این تجربیات متنوع به خلق شخصیتها و به تصویر کشیدنشان کمک میکند. حتماً سالهای روزنامه نگاری من در روند تکاملی شخصیتم و همچنین در نگارش فیلمنامه «آهو» و ایفای نقش آن تاثیرگذار بود. آهو یک زن هنرمند و دگراندیش است، یک زن مستقل که زندگی به تنهایی را سپری میکند.
چقدر در سینمای امروز پرداخت به مسائل زنان و دختران ضرورت دارد؟ فیلم «آهو» چقدر توانسته پاسخگوی این نیاز باشد؟
متاسفانه صنعت سینما در کشور ما هم مانند بسیاری از کشورها پیرو قواعد مردسالارانه است و مردان نقش بسیار پررنگی در تمام جوانب این هنر صنعت ایفا میکنند، زمانی که تعداد فیلمنامه نویسان و کارگردانان زن سینمای ایران به نسبت مردان بسیار کم باشد، طبیعتاً سوژههای زنانه هم کمتر مورد توجه قرار میگیرند و اگر هم قرار باشد قصهای زنانه محور یک فیلم باشد، زن در آن قصه از سوی نگاهی مردانه که برگرفته از مرد نویسنده فیلم نامه است دیده میشود. به رغم اینکه زنان در دهههای اخیر جایگاه رفیعی در حوزه اجتماعی شغلی دانشگاهی و هنری از آن خود کردند، اما هنوز هم به آن جایگاهی که باید و شاید در فیلمها فیلمنامههای ما نرسیدهاند هنوز هم تعداد زنان کارگردان و فیلمنامه نویس ما بسیار کمتر از مردان است. در فیلم آهو تلاش کردم که زن را از نگاه و منظری زنانه بررسی کنم زنی که سطحی نیست، زنی که در زمانه خودش زندگی میکند با آرمانها و باورهایی که شاید مربوط به نسلهای پیش از خودش است. استقلال طلبی یکی از مهمترین مولفههای شخصیت زن قصه ماست. زنی که زندگی اش را در تضاد با قالبهای مردسالارانه اجتماع میسازد.
آیا فیلم «آهو» با این نگاه تلاش داشته مرزی بین سینمای اجتماعی و روانشناسی که بعضا با عنوان سایکو یاد میشود باشد؟
آهو دختری است که به دلیل ناپدید شدن عشقش با شوکی بزرگ روبرو میشود و این شوک از او که دختری شاداب و پر جنب جوش است، یک زن افسرده عزلت نشین میسازد. زوایای این افسردگی را ما در سبک زندگی تنها و به دور از مردم آهو در خانهای در جوار جنگل میبینیم، او غالب ساعتهای روزش را به پیاده روی و در خود فرو رفتن در یاد معشوقه گمشده و ساخت آثار هنری میپردازد، میتوان آهو را از منظر سایکودرام هم دید و مورد تحلیل قرار داد.
نظر شما درباره وضعیت سینمای اجتماعی در ایران چیست؛ تا چه میزان سینمای اجتماعی امروز را آیینه جامعه میدانید؟ اگر فیلم «آهو» را یک درام اجتماعی بدانیم، بیان این مسئله از قلم و زاویه دید دو روزنامه نگار چه نگاه متفاوتی را ارائه کرده؟
سینمای اجتماعی ما در دهه اخیر با حجم مهارناپذیر خشونت و سیاهی، سبک و گونهای از خود به مخاطبان ایرانی و خارجی شناسانده است، سبکی که در نهایت باعث قهر کردن مخاطب با سالنهای سینما و پناه آوردن تهیه کنندگان به ساخت آثار کمدی برای پایان یافتن این قهر باشد. اگر آهو را بخواهیم از این منظر نگاه کنیم از سینمای اجتماعی فاصله دارد. «آهو» ملودرام عاشقانهای است که در آن عشق مهمترین محور قصه است، عشقی که دلیل رفتار همه کاراکترهای قصه است و همانطور که در جمله تاکیدی فیلم آمده است یک قصه بیش نیست غم عشق و وین، عجب کز هر زبان که میشنوم نامکرر است.
پیش بینی شما از استقبال مخاطبان فیلم آهو چیست؟ مخاطبان اصلی این فیلم چه گروهی میتوانند باشند؟
به نظر من سینه فیلها و مخاطبان تخصصی سینما و همچنین همه آدمهایی که خاطره عشقی در ذهنشان دارند میتوانند مخاطبان فیلم «آهو» باشند. فیلم بسیار وامدار شعر و ادبیات است و به نظرم دوستداران شعر و ادبیات هم از تماشای آهو لذت خواهند برد. اما طبیعتاً نمیتوان از فیلمهایی در ژانر «آهو» انتظار فروش نجومی فیلمهای کمدی پرده را انتظار داشت.
از کارهای آیندتان بفرمایید. شما پیشتر روزنامهنگار بودید، و حالا بازیگری و نویسندگی را تجربه کردید.
بله من سالها سابقه روزنامه نگاری سینمایی و همچنین مجریگری در برنامههای گفتگو محور سینمایی را داشتم، پس از بازیگری، اما من مشاغل قبلی را کنار گذاشته و تخصصاً در حوزه بازیگری تمرکز کردم. منتظر پیشنهادات خوب کارگردانان بزرگ سینما هستم تا فرصتی برای ادامه این حیات حرفهای در خانواده سینمایی ایران داشته باشم.
اگر علاقمند هستید در ارتباط با مسائل روز جامعه زنان در عرصه هنرهای نمایشی و به طور کلی وضعیت امروز جامعه ایران هم بفرمایید.
امیدوارم فرصت برای حیات زنان موثر در حوزه هنرهای نمایشی وجود داشته باشد و همه بدون جنگ و درگیری بتوانند کنار هم باشند و کار تولید کنند که در خاطر مردم باقی میماند. در جوامع مردسالار همواره زنان برای حصول به نتایج دلخواه شغلی، با مشکلاتی بیش از مردان روبرو هستند و امیدوارم که همه مدیران برای خانمها توجه ویژهای قائل شوند و خانمها بتوانند به جایگاه واقعیشان در هنرهای نمایشی دست پیدا کنند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: سینمای اجتماعی نگارش فیلمنامه روزنامه نگاری نگارش فیلم فیلم ها بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۵۹۱۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوی
در نظام تجلیات میان جلوه وجودی زن و مرد تفاوتهای بازتابش وجود دارد. ولی مهم این است که ارزشمندی هر کدام از این بازتابشها در حوزه خاصی پیدا میشود و به طور کلی نمیتوان حکم کرد که کدام یک از این دو بر دیگری برتری دارد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از اصلیترین موضوعات زنان در حوزه تحقیقات بنیادین، مقایسه میان ارزش جنسیت زنانه و مردانه است. به این دلیل که برخی از راهبردها در حوزههای کاربردی و توسعهای مبتنی بر تبیین مبانی زیرساختی است. بر این اساس لازم است از منظره عرفانی و قرآنی به ارتباط میان جنسیت و رشد معنوی پرداخته شود و مسائل بنیادین جنس برتر یا فروتر بودن زن یا مرد و همچنین چرایی آن مورد تحلیل قرار بگیرد.
خبرگزاری تسنیم طی یادداشتی از مهدیه مستقیمی، استاد دانشگاه، به بررسی آثار جنسیت زنانه بر رشد معنوی و عرفانی پرداخته است.
رابطه جنسیت و معنویت
زمانی که عرفان دینی در استخدام قرآن کریم درآید، طبیعتاً عرفان از توحید قرآنی نشأت میگیرد. بر این اساس، نظرات عارفان و مفسران قرآن درباره این موضوع تفاوت زیادی با هم ندارد.
تحلیل جنسیتی در رابطه با ارزشمندی معنوی و جنسیت در نظام تجلیات و مظهریت زنان نشان دادن خاستگاه تفاوتهای تکوینی زن و مرد در زمینه جسم و روح و روحیات آنها درباره مقایسه ارزشمندی این دو جنس هم مطالبی را ارائه میدهد و بررسی سرنخهای ظریف در موضوع جنسیتی از منظر عرفان مانند ساحت تناکح اسمائی، ساحت عشق عرفانی و مباحث مربوط به شعور عمومی و سیر حبی عالم وجود و نیز مراتب صدوری کتاب هستی، میتواند افقهای روشن و گستردهای را در تحلیل رابطه جنسیت و معنویت در اختیار جستجوگران قرار دهد. بررسی و تحقیق در میان آیات قرآن ما را به امکان رشد برابر معنوی مردان و زنان میرساند.
نقش روحیات زنانه بر میزان گرایش به معنویتتحلیل رابطه جنسیت زنانه و رشد عرفانی
تعداد زیادی از عارفان این عقیده را دارند که حقیقت ذاتی مردان و زنان یک چیز است و تفاوتها میان آنها به دلیل قالب و مسائلی خارج از حقیقت وجود است. بر اساس این نظر، رشد معنوی زنان و مردان برخاسته از حقیقت وجود آنهاست که همان ذات و ذاتیات آن دو محسوب میشود.
با این تعبیر، جنسیت زنانه مانع از رشد دینی و ارتقای فکری و اعتقادی زنان نخواهد شد و زنان در این زمینه همپای مردان میتوانند افقهای بلند و روشن معنویت را فتح کنند. چهبسا زنانی یافت میشوند که از رشد دینی به مراتب بسیار بالاتری از بسیاری مردان رسیدند به طوری که مردان یا شاگرد چنین زنان معنوی شدهاند و یا حتی از منظر فکری و استعداد توان نشستن در زمره شاگردان چنین زنانی را هم نداشتهاند.
رشد معنوی هر انسانی فارغ از جنسیت او به حقیقت وجود انسانی و به روح ناطقه قدسیه او مربوط میشود و کثرات خارجیه همگی به منزله تعیناتی به حساب میآیند که بیرون از حقیقت روح انسان قرار دارند. باید دانست تعینات نوعی امور مجازی هستند که در سنجش حقایق ورود چندانی ندارند.
مصباح الانس که یکی از کتابهای مرجع در زمینه عرفان محسوب میشود، در تعریف تعین عنوان میکند: جز یک وجود چیزی در عالم خارج وجود ندارد و کثرات تعین یافتن و ظهور یک هستی است که آن را با واژههایی مانند تعین، اتصاف، نسبت یا ظهور تعبیر کردهاند. (ابن فناری 1363 ص 45)
این نوع تعبیر را با مثالی میتوان مشخص کرد که حقیقت آبی که در ظرفی به شکل دایره یا مربع میریزند یکی است و آنچه که موجب میشود تفاوتهایی به وجود بیاید، قالب ظرفیتی و تعینات صوری و شکل ظاهری ظرفهای آب است و این ظواهر موجب تغییر فرمول شیمیایی در آب نمیشود. در هر حال میتوان عنوان کرد کثرات تعین یافتن و ظهور یک هستی هستند که آن را با کلماتی مانند تعین، اتصاف، نسبت، مظهر یا ظهور تعبیر کردهاند.
تعبیر عینیت حقیقت زن و مرد در بیان عارفان حتی به این نکته اشاره دارد که این نوع نیست که آبی که در ظرف جنسیت مردانه ریخته میشود، آبی باشد که مانند باران از آسمان نازل شده ولی آبی که در ظرف جنسیت زنانه ریخته میشود آبی است که از اعماق زمین استخراج شده باشد. بلکه حقیقت زن و مرد به مثابه آب بارانی است که در دو ظرف متعین ریخته میشود و با تعینات ظرف، شکل خاصی به خود میگیرد.
مثال دیگر درباره مفهوم تعین را میتوان به دریای موجداری تعبیر کرد که موجها کلیت، جزئیت و بزرگی و کوچکی دارند و این ویژگیها همان تعینات موج دریا محسوب میشود.
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!جنسیت زنانه در نظام تجلیات
طبق قاعده تجلیات عرفانی، وجود مرد و زن و تفاوتهای تکمیلی بین آن دو ریشه در تفاوت تجلیات دارد. تجلیات با یکدیگر متفاوت هستند که در زمان تنزل در مراتب وجود این تفاوتها بر حسب نشأتهای مختلف متنزل میشوند تا در عالم ناسوت این تفاوتها در زن و مرد و همچنین جسم و روحیات آنها ظهور پیدا کند.
از منظره عرفانی جهانهای بالاتر، حقایقی محسوب میشوند که سایه آنها در جهانهای پایینتر منعکس شده است. تشبیه عالم باطن به آفتاب و عالم ظاهر به عکس یا سایه، در ادبیات عرفانی تشبیه بسیار معناداری در نظام تجلیات است. در منظر عرفانی، خداوند نور آسمانها و زمین است: «الله نور السموات و الارض». تجلیات نوریه او تمام هستی را روشن کرده است. پرتو آفتاب از مبداء خورشید فاصله میگیرد و پایین میآید و طی مراتبی تنزل کرده و به مرور ضعیف میشود، بدون اینکه این پرتو از مبداء صدور تا مقصد نزول پاره شده یا خللی در آن ایجاد شود. نور وجود به همین شکل بدون تجافی تنزل پیدا میکند. (طباطبایی، 1362، ص 17 و 18)
قابل توجه است که موضوع تجلی در کتاب عارفان به طور مفصل مطرح شده است و جناب ملاصدرا هم در جلد دوم اسفار به آن اشاره کرده است. (ملاصدرا، ج 2، ص 287 و 291)
طبق نظام تجلیات الهی، تمام انواع و نقش و نگارها تجلی یک نور واحد هستند و همه مانند هفت رنگ رنگینکمان محسوب میشوند که از شکست پرتوهای متفاوت یک نور به وجود آمدهاند. هفت رنگ هر کدام به جای خود مینشیند و از ترکیب این رنگها، جهانی زیبا و تماشایی ایجاد میشود. عارف به یک جلوه قائل است و به نام وجود منبسط، اثراتی که حکیم قائل است از نظر عارف از لوازم وجود منبسط است.
زن و مرد و تقابلی که میان آنها به دلیل جنسی با یکدیگر وجود دارد، از پرتو نورهایی هستند که در نظام تجلیات ایجاد شده است. نور وجود در حوزه تعینات زنانه به رنگی و در حوزه تعینات مردانه به رنگ دیگری بازتابش مییابد.
اگر بتوان میان رنگهای نور سفید به لحاظ ارزشمندی ذاتی تفاوت قائل شد، شاید بتوان میان بازتابش این نورها هم تفاوتهایی قائل شد.
در نظام تجلیات حتماً میان جلوه وجودی زن و مرد تفاوتهای بازتابش وجود دارد. ولی مهم این است که ارزشمندی هر کدام از این بازتابشها در حوزه خاصی پیدا میشود و به طور کلی نمیتوان حکم کرد که کدام یک از این دو بر دیگری برتری دارد.
ارتباط جنسیت زنانه با جمال الهی
بر اساس مبانی عرفانی در تمام موجودات، تجلی جمال و جلال الهی وجود دارد و غلبه نور جلال بر جمال یا نور جمال بر جلال است که موجب میشود برخی آیت لطف و جمال و برخی آیت جلال و عظمت الهی باشند. (سبزواری، 1372، ص 137 و 152)
در چنین فضایی نگرش به موضوع جنسیت افقهای عرفانی در حل این معما باز میکند. انسان پرتو وجود خداوند است و نور الهی در آیینه وجود او بهطور تام و تمام تابیده است، اما این نور وقتی به آینه تعینات جنسیتی میرسد، به نوعی بازتابش دارد. در جنسیت زنانه نور الهی به صورتی ظاهر میشود که برآیند مجموعه انعکاسها این نور با مقتضیات صفات جمال سازگاری بیشتری دارد. بازتابش این نور در قالب تعین جنسیت مردانه نیز به گونهای است که برآیند مجموع آن با صفات جلال توافق بیشتری دارد.
محیالدین ابن عربی در رساله جلال و جمال این مطلب را به بعضی از عارفان نسبت میدهد که: جمال چیزی است که مواجهه و مشاهده آن، انس و انبساط میبخشد و جلال امری است که از آن هیبت و شکوه تداعی میشود. (ابن عربی، 1361، ص 3)
در احادیث و روایات اسلامی هم به تفاوت ظهور جلال و جمال در آینه وجود زن و مرد اشاره شده است. حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در این باره فرمودهاند: «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم.» (امالی شیخ صدوق، مجلس چهارم)
بنابراین شاید بتوان در تحلیل جنسیتی در نظام انوار جمال و جلال، این چنین ارزیابی کرد که: حقیقت زن و مرد یک حقیقت و نور واحد است که بازتابش آن در وجود زن با مرد تفاوت دارد. در عرفان ثابت شده است که هر جا نور جمال هویدایی بیشتری داشته باشد، انوار جلال تحت ساتریت آن محفوظ است. به تعبیر دیگر در باطن هر جمالی، جلال و در باطن هر جلالی، جمالی است.
بنابراین تفاوت حقیقی آیت جمال یا جلال بودن به نوع بازتابش و انعکاس برمیگردد و مربوط به ماهیت، هویت و حقیقت نور نیست.
جلوه بیشتر زنان در مظهریت الهی
از نظر بعضی از عرفا، زن و مرد هر دو مظهر خداوند هستند، اما زن از جهاتی در مظهریت الهی تابندگی بیشتری دارد. تبیین عرفانی این مطلب را تحلیل میکنیم.
تمام عالم وجود از بالاترین مرحله تا پایینترین مرتبه آن، ارتباط واحدی با هم دارند و تمام ذرات کائنات با یکدیگر مرتبط هستند و با همه کثرت و تفصیل ظاهری موجود میان اشیا در عالم خارج، تمام آنها در باطن عالم یکی هستند و وحدت دارند. (صدرالدین شیرازی، 5 و 359)
هر چند که ذات، بسیط است و همین ذات بسیط تجلی میکند. اما هر یک از مجالی یکی از اوصاف و اسمای الهی را نشان میدهد، نه اینکه او با یکی از اوصاف و ظهور کند. چراکه متجلی با تمام نامها و اسماء ظهور کرده است، اما گیرنده تجلی یکی از اوصاف را بر حسب عین ثابت خود نشان میدهد.
تفاوتهای تکوینی زن و مرد در یک نگاه توحیدی ناشی از یک مبداء واحد و به منظور وصول به یک غایت واحد و در یک سیستم به هم مرتبط واحد متحقق میشوند و راز این تفاوتها در قوس صعود این است که زن و مرد بتوانند مکمل وجود یکدیگر بوده و در مدار تکامل انسانی به سوی خدای یکتا بازگردند.
از این دیدگاه انسانها مظهر خدای واحد هستند و ارتقای معنوی در نظام مظهریت بر این اساس است که کدام یک از انسانها بهتر میتواند آینه الهی باشد. موضوع این است که سخن از مظهریت هم در قوس نزول مطرح میشود و هم در قوس صعود.
همان طور که آفتاب از یک مبداء نور تجلی و ظهور کرده است، جهان هستی هم به مثابه آفتاب از یک مبداء هستی تجلی و ظهور پیدا کرده است. (شیرازی 1360 ص 47)
در این نوع جهانبینی و نگرش عارفانه، هر نوری که بتواند با زبان تکوین خود از مبداء نور بیشتر حکایت کند، ارزشمندی ذاتی بیشتری دارد و معنویت بیشتری کسب خواهد کرد.
انتهای پیام/